- میانگین رای 13,359 نفر
- ژانر
- سال انتشار
- محصول
- زبان
- مدت زمان130 دقیقه
هالیس سوارکار جوانی است که برای قهرمانی در مسابقات اسب سواری خودش را آماده میکند. او و بگوم، دختر صاحب اصلی اسب عاشق یکدیگر هستند و...
هالیس سوارکار جوانی است که برای قهرمانی در مسابقات اسب سواری خودش را آماده میکند. او و بگوم، دختر صاحب اصلی اسب عاشق یکدیگر هستند و...
شخصیتها و داستانهایی که از سریال Dudullu Post اقتباس شدهاند، در نگاه افراد خارقالعادهای که غیرعادی هستند، روایت میشود. جوانان احمق، زنان خانه دار مستاصل، دختران جوانی که در دنیای رویا زندگی می کنند، پدر گمشده در کپور...
مژگان که مادر سه بچه است، با شوهرش احمد زندگی آرام و منظمی داشت و احمد هم پدر خوبی بود که از ساعت هشت صبح تا پنج عصر کار میکرد ولی زندگی مشترک احمد و مژگان بعد از 17 سال، با ملاقات احمد با دختری جوان و زیبا به اسم سوده، شروع به ترک برداشتن کرد…
مصطفی کریم جان که در تشکیلات پلیس با مخفف اسمش (م.ک.ج) شناخته میشه و مرت بارجا که همه اونو با فامیلیش صدا میکنن دو نفر از بلندپرواز ترین کمیسرهای شعبه ی جنایت های سازمان یافته ی پلیس هستند که م.ک.ج مسئول بخش اروپایی و بارجا مسئول بخش آناتولی میباشد. کل تشکیلات پلیس میدونن که این دو نفر از هم نفرت دارن. این اختلاف با اینکه از زمان دانشکده ی افسری وجود داشته ولی دلیل اصلیش یک مسئله ی کاملا احساسی و خصوصیه. ولی با پیدا شدن یک دشمن مشترک که سعی میکند از هردوشون انتقام بگیره این دو نفر مجبور میشن که متحد بشن و با دشمن مشترکشون مبارزه کنن…
Gulperi گلپری قصه مادری است که به خاطر دفاع از ناموسش به زندان میافته و بعد از افتادنش به زندان دیگه نمیتونه هیچکدوم از بچه هاش رو ببینه و باهاشون دیگه هیچ ارتباطی نداره بعد از اینکه از زندان آزاد میشه به اجبار پدر بزرگ بچه ها مجبور میشه که بیاد استانبول حالا تو استانبول برای اینکه بتونه دوباره به بچه هاش برسه و اونا رو ببینه از یه وکیل حرفه ای به اسم کادیر کمک میگیره که تا به حال تو هیچکدوم از پرونده هاش شکست نخورده.کادیر از بچگی گل پری رو میشناخته و زندگی خودش هم پر از مشکله ….
اوکو هشت ساله یک دختر کوچک استثنایی است که بر خلاف همسالانش بسیار همدل و درک جهان اطرافش است. وقتی عمهاش که از بدو تولد مراقب او بوده است، او را ترک میکند، اویکو باید پدرش را پیدا کند...
سه چیز در زندگی را نمی توان پنهان کرد "عشق، دود و بی پولی". جامعه اجتماعی و وقایع پشت دنیای تجارت بیان می شود.
زوج جوانی که رویای ازدواج را در سر می پرورانند، هویت خود را پنهان می کنند تا از شر لعنتی ها فرار کنند. آنها خود را خواهر و برادر معرفی می کنند و در مزرعه آدانا کار می کنند.